حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۱۶۶: از بس که تو را خوی، به عشاق گران است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از بس که تو را خوی، به عشاق گران است بی قدر متاع سر بازار تو جان است ته جرعه ای از ناز به گلزار فشاندی زان روز، لب غنچه ز خونابه کشان است جان رفت و نکردی گذری بر سر خاکم دل خون شد و مغروری ناز تو همان است زبن پیش چنین در نظرت خار نبودم هم بزم رقیبان شده ای، این گل آن است گر پشت دو تا شد، سر سرو تو سلامت غم نیست اگر پیر شدم، عشق جوان است گلگونه دولت نبود در خور مردان این غازه گری، لایق رخسار زنان است ز افسانهٔ گرم تو حزین ، جان و دلم سوخت فریادکه این نالهٔ آتش نفسان است حزین لاهیجی