حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۱۵۰: عاشق مهجور، وصل دلستان بیند به خواب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشق مهجور، وصل دلستان بیند به خواب دیدهٔ محتاج، گنج شایگان بیند به خواب بعد این چشم من آن سرو روان بیند به خواب دیدهٔ عاشق مگر بخت جوان بیند به خواب دل کجا و طرهٔ نازک نهالان از کجا؟ مرغ بی بال و پر ما، آشیان بیند به خواب مرگ عاشق گفتم او را مهربان سازد نشد قمری ما سرو او را سرگران بیند به خواب دولت بیدار را در دیده ریزم خاک خشک گرجبینم سجدهٔ آن آستان بیند به خواب مرگ هر کس در حقیقت نقش حال زندگی ست هر چه کس بیند به بیداری، همان بیند به خواب صبح محشر سرگران برخیزد از خواب لحد گر شبی زاهد، خرابات مغان بیند به خواب وصا ازکف رفته را دیگرکجا یابی حزین ؟ در خزان بلبل بهار بی خزان بیند به خواب حزین لاهیجی