حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۱۰۵: اگر بیند ز قدّت مصرع برجسته مضمون را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر بیند ز قدّت مصرع برجسته مضمون را چمن پیرا، کند از باغ بیرون سرو موزون را نمکدانی بود چون داغ من چشم غزالانش به شور آورد تا صحرانورد ناله، هامون را از آن، گل سینه چاک انداخت خود را در گریبانش که سازد پرده پوش عیب خود آن جامه گلگون را به صحرا هم بود، در شهر بند جلوهٔ لیلی سواد چشم آهو، تازه سازد داغ مجنون را در آغوشی سهی سرو است، خاکسترنشین قمری بدل کردن نباشد جامه هرگز، بخت وارون را سرشک از دیده ام پیوسته، سیل گریه می شوید به خون ناشسته هرگز هیچکس جز اشک من، خون را حزین از لب اگر بردارد آهت مهر خاموشی به آسانی توان از پیش دل برداشت گردون را حزین لاهیجی