حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۵۴: گر در رَهِ عشق تو به کار است دل ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر در رَهِ عشق تو به کار است دل ما دریاب که بس زار و نزار است دل ما نگشود مرا غنچه، سرانگشت نسیمی گویا که فراموش بهار است دل ما در خاک تپان، غرقه به خون، چاک به دامن از غمزهٔ آن شیر شکار است، دل ما دل بردن ما باعث مغروری او شد آیینهٔ خودبینی یار است دل ما دیرینه بود، الفت دیوانه به زنجیر با سلسله زلف تو، یار است دل ما گر صبر بود، درد به درمان رسد آخر فریاد که بی صبر و قرار است دل ما ای گل تو اگر عهد و وفا سست گرفتی هم بر سر آن عهد و قرار است دل ما ای شاخ گل، از آرزوی طوف حریمت سرگشته تر از باد بهار است دل ما زین جرم،که شد پرده دَرِ راز محبت منصور صفت، بر سر دار است دل ما آن مرد نبردیم که در معرکه عشق بر مرکب توفیق سوار است دل ما داریم حزین این غزل از فیض فغانی هر جا که رود، همره یار است دل ما حزین لاهیجی