حزین لاهیجی
غزلیات
شمارهٔ ۳۷: برق بگریخت نفس سوخته، از کشور ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
برق بگریخت نفس سوخته، از کشور ما شعله گردی ست که برخاست ز خاکستر ما کیست کز شعلهٔ خورشید، برآرد شبنم؟ دل به افسانه، جدا کی شود از دلبر ما؟ لب اگر باز کنی، چهره اگر بنمایی گل کند جنّت ما، موج زند کوثر ما این که در دامن صحرای جنون می بینی لاله نبود، که گل انداخته، چشم تر ما زندگی بخش بود مرده دلان را چون صبح مگذر از فیض صفای دم جان پرور ما گریه ساکن نکند آتش ما را در عشق شعله یک نیزه گذشته ست چو شمع از سر ما باده از پردهٔ شب، ساقی ما صاف کند شفق صبح بود دُرد تَهِ ساغر ما این سیاهی به سر ما، نه ز داغ است حزین پرتو انداخته بر تارک ما، اختر ما حزین لاهیجی