جلال عضد یزدی
غزلیات
شمارهٔ ۲۴۹: ای ز نور رخت افتاده به شک پروانه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ز نور رخت افتاده به شک پروانه شمع رخسار ترا شمع فلک پروانه قدسیان باز گرفتند ز رویت شمعی جور فرّاش شد آن را و ملک پروانه شمع رخسار تو یک نوبت اگر شعله زدی بگرفتی ز سما تا به سمک پروانه کار دل راست کن ای دوست به یک پروانه کار شمعی نشود راست به یک پروانه شمع بنهاده و پروانه شده مایل تو گویی افتاد ز روی تو به شک پروانه پیش آن چهره نباشد عجب ای شمع اگر کند از صفحه دل مهر تو حک پروانه شمع آتش شد و آتش محک عاشق از آنک می زند قلب دل خود به محک پروانه شمع دولت بفروزد دگر اقبال جلال گر دهد لعل تو او را به نمک پروانه جلال عضد یزدی