قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۲۰۲: من که در بزم تو دارم راه پایی همچو شمع
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من که در بزم تو دارم راه پایی همچو شمع می کنم پیدا برای خویش جایی همچو شمع نیست قدری شمع را چون آفتاب آید برون پیش رخسار تو کی دارم بهایی همچو شمع هر کجا سوزان نشینم در صفات حسن تو با زبانی آتشین گویم ثنایی همچو شمع می گذارم ز آتشی بر خویش و می لرزم به هم تا چو ماهی می کنم در خود شنایی همچو شمع از گریبان گر سری چون شعله بیرون می کنم چاک می سازم به سر گاهی قبایی همچو شمع نیست دوشم زیر بار منت هر ناکسی من که از پهلوی خود دارم ردایی همچو شمع می شوم سوزان و می گریم به حال خویشتن می کنم در سوختن گاهی حیایی همچو شمع چون توانم سوختن قصاب امشب تا به صبح من که در بزم بقا دارم فنایی همچو شمع قصاب کاشانی