قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۹۰: میکند بیگنهام هر نفس آن یار قصاص
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می کند بی گنه ام هر نفس آن یار قصاص شکر لله که دلم دید ز دیدار قصاص خسته را نیست توانایی آزار کسی می کند چشم توام تا شده بیمار قصاص خوار اگر جور و جفا نیست، عجب حیرانم که چرا می کندم آن گل بی خار قصاص راست رو باش که از روز بد ایمن باشی کج روی ها است که می بیند از آن مار قصاص دل پرکینه ز سوهان بدی ها است برنج نیست دور ار کشد آیینه ز زنگار قصاص ایمن از سنگ حوادث بود افتاده به راه می کشد، ماند هر آن میوه که در بار قصاص شکوه از گردش ایام چه داری قصاب می کشد در همه جا طالب دیدار قصاص قصاب کاشانی