قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۵: ماییم و درد و داغ دل بیقرار خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ماییم و درد و داغ دل بی قرار خویش وامانده ایم در همه کاری به کار خویش چون نحل موم حاصل ما در خزان ماست هرگز نچیده ایم گلی از بهار خویش از سیلی ای است کز کف ایام خورده ایم رنگی که داده ایم به روی عذار خویش روشن ز نور عشق همین استخوان ماست شمعی که می بریم برای مزار خویش خود را چو باد بر سر هر شعله می زدیم می داشتیم گر نفسی اختیار خویش چون دانه خُردناشده زین کهنه آسیا بیرون نمی نهیم قدم از حصار خویش قصاب چند بیت ز ما ماند در جهان چیزی نداشتیم جز این یادگار خویش قصاب کاشانی