قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۸۰: کنی گر رو به صحرا روی صحرا میشود آتش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کنی گر رو به صحرا روی صحرا می شود آتش بشویی گر به دریا روی، دریا می شود آتش چو بر دل بگذرد یاد رخت عالم خبر دارد به هر جایی که افتد زود رسوا می شود آتش گرفتارم به دست تندخوی شعله بالایی که برخیزد چو از جا تا ثریا می شود آتش دل سرگشته را در آرزوی دیدن رویت چه شد امروز اگر آب است فردا می شود آتش مبادا تا کسی هم صحبت روشن دلان گردد چون بر آیینه افتد گرم سودا می شود آتش رفاقت کردن ناجنس چون سنگ است و چون آهن چو با هم آشنا گردند پیدا می شود آتش چنان از سینه ام قصاب برق آه می ریزد که گر در بحر آب افتد سراپا می شود آتش قصاب کاشانی