قصاب کاشانی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۸: از آن رو سرمه دنبالهدارش قصد جان دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از آن رو سرمه دنباله دارش قصد جان دارد که چشمش نیم کش پیوسته ناوک در کمان دارد حیا و ناز و خوبی شیوه تمکین و محبوبی به جز جنس وفا هرچیز خواهی در دکان دارد در این محفل به یک شوق اند سوزان شمع و پروانه هر آن آتش که آن دارد به جان این بر زبان دارد شود گر خاک جسمم، می کند پیدا مرا تیرش به هر صورت که باشم استخوانم را نشان دارد ز ویران گشتن مأوای خویشم یاد می آید به هر سروی که می بینم تذروی آشیان دارد نه پنداری که آسان است شرح دوستی گفتن حدیث عشق در هر باب چندین داستان دارد گهی سودایی زلفم گهی شیدایی کاکل پریشانی مرا چون بید مجنون در میان دارد در اسطرلاب دل کردم چو سیر عارضش گفتم همین ماه است کز نظاره عالم قران دارد ندارد فرصت نشو و نما یک گل در این گلشن بهار زندگی در آستین گویا خزان دارد ز ناز آن دل ربا قصاب عمری شد که در کویش پی کشتن تو را در جرگه قربانیان دارد قصاب کاشانی