امیر خسرو دهلوی
مجنون و لیلی
بخش ۲۳ - بازگشتن کبک خرامان از کوه، و شتر پرنده را بر جناح رفتن، رشته دراز دادن، و کبوتر دیوانه را پر کم گذاشتن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون بر سر چرخ لاجوردی خورشید نهاد رو به زردی معشوقهٔ آفتاب پایه برداشت ز فرق دوست سایه بر عزم شدن ز جای بر خاست عذری به هزار لطف درخواست او در سخن و رفیق خاموش تا پاک دلش ببرده از هوش حیرت زده مهر بر دهانش تب لرزه گرفته استخوانش دانست مسافر خردمند کو را چه شکنجه شد زبان بند اندیشهٔ او خطاب پنداشت خاموشی او جواب پنداشت لختی کف پای پر ز خارش بوسید و گرفت در کنارش پس محمل ناقه جست در بست بگشاد عقال و تنگ بر بست شد بر شتر و زمام بسپرد شاهین برسید و کبک را برد می رفت و دو چشم خون فشان تر خونابهٔ چشم زو روان تر چون ماه به برج خویشتن شد وان سرو رونده در چمن شد در گوشهٔ غم نشست مهجور تن از دل و دل ز خرمی دور با شب ز رفیق راز می گفت نامش میگفت و باز میگفت چون خسته شد از دل سیه روز گفت این غزل از درون پر سوز امیر خسرو دهلوی