عطار نیشابوری
بخش هفدهم
الحكایة و التمثیل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دید روزی بوسعید دیده ور مبرزی پرداخته در رهگذر پس عصا در سینه زد آنجایگاه همچنان میبود و میکرد آن نگاه هرکه آن میدید انکاریش بود خاصه منکر بود و بسیاریش بود کرد آخر یک مرید از وی سئوال خواست از سلطان حالت کشف حال شیخ گفتش چون نجاست دیده شد پس عجب رمزی ازو بشنیده شد گفت من صد گونه نعمت بودهام هم بقوت هم بهمت بودهام هم رسیده بودم از درگاه حق هم مهلل آمدم در راه حق بود رنگ و لذت و بویم بسی خواستندی صحبت من هر کسی یک زمان چون با تو صحبت داشتم آن همه سلطان سری بگذاشتم باز افتادم ز صد طاعت ز تو این چنین گشتم بیک ساعت ز تو صحبت تو این چنین زیبام کرد هم نجس هم شوم هم رسوام کرد گر چنینی مرد نعمت خواره تو آن من خود رفت ای بیچاره تو عطار نیشابوری