نیر تبریزی
سایر اشعار
شمارهٔ ۱ - مثنوی ساقی نامه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا ساقی ای محرم راز من حریف کهن عهد دمساز من از آن آتشین بادۀ لعل گون که از رشگ سازد دل لعل خون بمن ده که از خود خلاصم دهد گذر بر سر بزم خاصم دهد بیا ساقی ای مرهم درد من وفاگستر و ناز پرورد من ده آن می که مرهم نهد درد را کند آتشین گونۀ زرد را بده تا کنم چارۀ درد خویش کنم آتشین گونۀ زرد خویش بیا ساقی ایجان فدای تنت بود تا بکی سرگردان با منت از آن می که هوش از سر آرد بدر بده تا کشم یکدو رطل دگر مگر گیرم از عقل بیگانگی شوم ایمن از دشمن خانگی ز زندان تن پای بیرون نهم چو دیوانگان سر بهامون نهم بیا ساقی آن آب آتش وشم که ناخورده از بوی او سرخوشم بمن ده که با سردی روزگار نمی بینم آب دگر سازگار بیا ساقی آنکهنه اکسیر را که ذوق جوانی دهد پیر را بمن ده که چرخم ز جان سیر کرد بدور جوانی مرا پیر کرد بیا ساقی آن آب دیرینه سال که دهقان ورا پرورد در سفال بیار و سفال دل آئینه کن فرا یادم از عهد دیرینه کن نیر تبریزی