نیر تبریزی
غزلیات
شمارهٔ ۱۳۶: چمنی دیدم و کردم قدمی چند خرامی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چمنی دیدم و کردم قدمی چند خرامی چون شدم جمع پریدن خبرم شد که تو دامی سر و کس مر نخرامد بت چین عشوه نداند مه و خور نطق ندارد هله خود گو که کدامی به حلاوت همه قندی به طراوت همه نسرین به لطافت چو حریری به سفیدی چو رخامی باید این طرز نگه کردن و یک بار رمیدن ز تو آهوبچه آموخت در این شیوه تمامی طمعی پختم و گفتم چو توئی دوست گرفتم نه چو من عاشق خامی نه چو تو شوخ خرامی گله بگذار که من پردۀ خاصان بدریدم تو به بدعهدی و پیمان شکنی شهرهٔ عامی ننگ و نام دل و دینم همه با عشوه ببردی چین بر ابرو نفکندی و نگفتی تو چه نامی به چه تدبیر توان با تو به سر برد؛ ندانم هیچ محبوب ندیدم که برنجد ز سلامی خواجه بر هندوی خالم ده و با کس مفروشم ترک چشم تو مرا گر نه پسند و به غلامی من که بِیغارهٔ اغیار ز نخوت نپذیرم تو گرم سنگ بیاری چه کنم با تو که جامی روزی این سلسله بشکافم و از کاوش طفلان آنقدر نعره زنم کاورمت بر لب بامی وه چه در پای تو ریزد چو روی بر سر نیّر من دل باخته درویش و تو مهمان گرامی نیر تبریزی