نیر تبریزی
غزلیات
شمارهٔ ۴۷: سرخوشانی که شراب لب مستانه زدند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سرخوشانی که شراب لب مستانه زدند سنک بر جام و خم و ساغر و پیمانه زدند خسرو حسن تو تا نرگس مستانه گشود کوس تعطیل ببام در میخانه زدند پرده بردار ز رخ تا همه اقرار دهند رقم قصۀ یوسف نه بافسانه زدند دل سودائی من سلسلۀ عقل گسیخت از سر موی توام بند حکیمانه زدند خرمن مشک سیه بود که میرفت بباد بامدادان که سر زلف ترا شانه زدند آفت شیشۀ حسن تو پریچهره مباد کودکان اینهمه گر سنگ بدیوانه زدند زاهد و دانۀ تسبیح و من وخال نگار چکنم دام مرا بر سر ایندانه زدند آشنا آیدم ایمرغ حزین نالۀ تو مطربان طرب آئین ره بیگانه زدند بلبلان بیخبرند از اثر آتش عشق بس همین قرعه بنام من پروانه زدند سر ما و قدم دوست گرابنای ملوک تکیه بر بالش تمکین ملوکانه زدند دلم از خطّ تبر ز بزنهار آمد نیرا خیمۀ مابین که بویرانه زدند نیر تبریزی