نیر تبریزی
غزلیات
شمارهٔ ۲۴: زلف سرکش بین که پروای پریشانیش نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زلف سرکش بین که پروای پریشانیش نیست میدهد دلها بباد و چین به پیشانیش نیست گشت زارم ای مسلمانان بفریادم رسید چشم کافر دل که بوئی از مسلمانیش نیست عقل رفت ار صبر بر غارت رود نبود شگفت امن معدوم است در ملکی که سلطانیش نیست کشتی ابرو خال کشتیبان و گیسو بادبان دل مسافر حسن دریائی که پایانیش نیست عشق سلطان قوی دل ناتوانی پس ضعیف سرگرانیهای او دردی که درمانیش نیست صد هزاران دل بتاری بسته جولان میدهد بابلی چشمی که در سحر و فسون ثانیش نیست سست پیمان است و با اغیار نارد سر وفا گرچه این هم نیز دور از سست پیمانیش نیست چونکه جانان میرود ایجان تو هم بر بند رخت بار دوش تن بود جانی که جانانیش نیست حسن آنسوتر گذشته است از سخندانی ترا ورنه نیر اعتراضی در سخندانیش نیست نیر تبریزی