صغیر اصفهانی
قصیده ها
شمارهٔ ۴۳ - در مدح ولی سبحانی حضرت علی عمرانی (ع)
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای پیش ارغوان تو کمتر ز خار گل قدیک چمن صنو برو رخ یک بهار گل جز سرو قامت و گل روی تو تاکنون سروی بباغ دهر نیاورده بار گل گر بگذری بدین گل رخسار در چمن چون لاله میشود ز غمت داغدار گل باد صبا شمیم تو آورد سوی من گفتم که بر نثار تو بادا هزار گل ای گلعذار ناز تو بر من روا بود آری روا بود که بنازد بخار گل هرکس ز حسرت گل روی تو جان سپرد نبود عجب که سر زندش از مزار گل صد چاک کرده پیرهن خویش از چه ور گر نیست از گل رخ تو شرمسار گل در طرف باغ دوش شنیدم که بلبلی میگفت بی وفا گل و بی اعتبار گل تا بر صفای آن بفزاید کنون ردیف گیرم بمدح حیدر دلدل سوار گل شاهی که بی اشارت لطفش بگلستان هرگز ز خار می نشود آشکار گل در خود چو یافت رشحهٔی از رنگ و بوی وی زانرو برنک و بوی کند افتخار گل آنرا که دل چو لاله بود داغدار وی بر مقدمش همیشه بود خاکسار گل جمعی که از مناقب آن شه سخن کنند سازد صبا به مجلس ایشان نثار گل بزمی که از مدایح آن شه مزین است آنجا معین است که ناید بکار گل تا غنچه از نسیم سحر خنده میزند تا جلوه میکند بر چشم هزار گل در پیش خلق بادعدویش چو خار خوار چیند محبش از چمن روزگار گل مهرش صغیر از دل منکر طمع مدار نارسته است هیچ گه از شوره زار گل صغیر اصفهانی