حاجب شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۳۲: ای امم را سر بسر مالک رقاب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای امم را سر بسر مالک رقاب شرمگین ماه از رخت چون آفتاب ساخت تا نقاش قدرت نقش تو حسن یوسف گشت چون نقشی برآب هر که دیدت رخ به بیداری به روز آفتاب و مه به شب بیند به خواب شد شرنگ از لعل نوشین تو شهد گشت آب از آتشین رویت شراب در فراقت خون دل لخت جگر عاشقان را آن شراب است این کباب کشوری آباد را، ویرانه کرد اختلاف رأی و جور انقلاب سر، به پای صلح کل باید نهاد تا از او آباد گردد هر خراب با بتی مهوش صبوحی کش به صبح پیش کز رخ شمس برگیرد نقاب بهر شیرین، خسرو، ار فرهاد کشت تلخی شیرویه کرد او را عقاب سر نهادن بر سر سودای عشق منصبی عالیست سر از وی متاب بی حسابی های عالم نیست شد در حساب مالک یوم الحساب از ثعالب شد تهی میدان مکر حیدر صفدر برون آمز زغاب در حجاب وهم «حاجب » تا بکی ای خوش آن روزی که برگیری حجاب حاجب شیرازی