وفایی شوشتری
غزل ها
شمارهٔ ۲: به روی خوب تو دیدیم روی خوب یزدان را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به روی خوب تو دیدیم روی خوب یزدان را به کفر زلف تو دادیم نقد ایمان را بطوف کعبه ی اسلام بت پرست شدیم خبر دهید ز ما کافرو مسلمان را به جز دلم که زند خویش را، بدان خم زلف کسی ندیده زند گوی لطمه چوگان را دلم به حلقه ی زلفش گزیده است مقام بود، که جمع کند خاطر پریشان را برای کشتنم افراخته است پیوسته کمان ابرو و آن تیرهای مژگان را طلوع صبح سعادت شود، دمی که صبا زلطف باز کند چاک آن گریبان را به جویبار دو چشمم گذر نما ای سرو که از نظر فکنم سروهای بُستان را به یک تبسّم شیرین ربودی از من دل تبسّمی دگر، ای دوست تا دهم جان را «وفایی» از گل روی تو می زند دستان چنانکه بسته زبان هزار دستان را وفایی شوشتری