طغرای مشهدی
بیت ها بر گزیده از غزل ها
شمارهٔ ۶۰۷: بود چون زلف شب، گیسوی شوخ می پرست من - که هرگز یک سر مویش نمی آید به دست من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بود چون زلف شب، گیسوی شوخ می پرست من که هرگز یک سر مویش نمی آید به دست من من آن پیمانه ام کز کثرت موج تنک ظرفی بود گوش حباب می بر آواز شکست من در اقلیم بنای خلقت آن برگشته ایامم که شام آخر دنیا، بود صبح الست من طغرای مشهدی