میلی مهشدی هروی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۲: دوش ازان شعله که در جان من سوخته بود - چون گل آیینه روی تو برافروخته بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش ازان شعله که در جان من سوخته بود چون گل آیینه روی تو برافروخته بود بود حیرت سبب آن که دلم با همه شرم بی حجابانه به روی تو نظر دوخته بود یاد آن شب که دلم پیش تو می ریخت برون از تو هر شکوه که بر روی هم اندوخته بود یاد باد آنکه دلم بود به دست تو عزیز طفل بودیّ و ترا مرغ نو آموخته بود مرغ را آنچه ز هر روز شتابانتر داشت اثر نامه شوق من دلسوخته بود یاد روزی که دل میلی سودازده، داشت نیم جانی که به سودای تو نفروخته بود میلی مهشدی هروی