صوفی محمد هروی
ده نامه
بخش ۲۶ - رفتن خادمه از بر عاشق نزدیک معشوق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خادمه باز این سخن جان گداز کرد روان عرضه به آن دلنواز باز بیان کرد که او در غم است روز و شبان با غم تو همدم است جز غم تو هیچ ندارد به دل مانده ز باران مزه پا به گل ولوله در جان و دو چشم پر آب هست درین کوی تو در اضطراب گر بکنی رحم، بود جای آن پیر شد امروز درین غم جوان باز بخندید چو شهد و شکر گفت مرا می دهد این دردسر می نتواند که ز من بگذرد قوت آن نی که به من بنگرد من به میان همه دشمنان چون کنم امروز دوایی چو آن صوفی محمد هروی