صوفی محمد هروی
ده نامه
بخش ۱۹ - رفتن خادمه از پیش عاشق
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خادمه برخاست به چشم پر آب رفت به سوی بت عالی جناب عرضه احوال جوان کرد باز آن سخنان جمله بیان کرد باز گفت بترس از فلک بی وزیر عاشق سودا زده را دست گیر سرمکش از عاشق درویش خود از کرم او را بنشان پیش خود تا رخ زیبای تو بیند عیان تازه شود در تن او خسته جان ورنه زمانی ز برای خدا همچو مه از دور به او رخ نما گفت به آن خادمه پر ز مهر سرو سهی قامت خورشید چهر من بنمایم خم ابروی خویش لیک ورا ره ندهم سوی خویش گوی سلامی ز من او را نهان تا که شود جان و دلش شادمان صوفی محمد هروی