به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

مجد همگر

مجد همگررباعی هاشمارهٔ ۴۷۴: تا کی بود این فریب و مکر ای بد ساز

1380عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تا کی بود این فریب و مکر ای بد ساز
تا چند بود این غم و هجران دراز
از من همه صبر و صبر و پندار و امید
وز تو همه وعده وعده عشوه و ناز

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۷۳: برقی بودی که جستی ای مایه ناز 2شمارهٔ ۴۷۴: تا کی بود این فریب و مکر ای بد سا ...3شمارهٔ ۴۷۵: چون رشته تنم به تاب هجران مگذار 4شمارهٔ ۴۷۶: چون روی نمود بخت و وصل آمد ساز 5شمارهٔ ۴۷۷: نومید بدم ز دیدنت عمر دراز 6شمارهٔ ۴۷۸: شمعم که ز دوری تو ای مایه ناز 7شمارهٔ ۴۷۹: شد جان عطا ز اوج گردون به فراز 8شمارهٔ ۴۸۰: آغاز غم تو ماجرائیست دراز 9شمارهٔ ۴۸۱: گفتم ای اجل با تو ستیزد هرگز 10شمارهٔ ۴۸۲: شمعم که ز دوری تو ای جان افروز 11شمارهٔ ۴۸۳: دل می گسلد ز عشق زنجیر هنوز 12شمارهٔ ۴۸۴: در چشم من است آن رخ رخشنده هنوز 13شمارهٔ ۴۸۵: ای دوست در آن شکایتی یانه هنوز 14شمارهٔ ۴۸۶: ای دوست ز دوست تا توانی مگریز 15شمارهٔ ۴۸۷: ای نفس مزن به جور و بیداد نفس 16شمارهٔ ۴۸۸: جانا شکری زان لب شیرینم بس 17شمارهٔ ۴۸۹: در عشق خیال تو مرا محرم بس 18شمارهٔ ۴۹۰: ای صبح رخ از سوز شب تار بترس 19شمارهٔ ۴۹۱: گفتم به تو از ناله درویش بترس 20شمارهٔ ۴۹۲: درمان چو نجوئیم به دل درد مباش 21شمارهٔ ۴۹۳: ای تن ز شب دراز دلسوز مباش 22شمارهٔ ۴۹۴: گر عاشقی انده کش هجران می باش 23شمارهٔ ۴۹۵: یک یک هنرم بین و گنه ده ده بخش 24شمارهٔ ۴۹۶: سبحان لله قد و خط و رخسارش 25شمارهٔ ۴۹۷: سوگند به خاک قامت چالاکش 26شمارهٔ ۴۹۸: دلخسته ام از شنیدن احوالش 27شمارهٔ ۴۹۹: شمعی که ازوست عیش می خوران خوش 28شمارهٔ ۵۰۰: ای گاه عتاب خوی بدساز تو خوش 29شمارهٔ ۵۰۱: ای چون لب شیرین تو دشنام تو خوش 30شمارهٔ ۵۰۲: سیلاب ز جوی دیده راندم شب دوش 31شمارهٔ ۵۰۳: خوش باش به هر حال و مشو بیش اندیش 32شمارهٔ ۵۰۴: ای روی تو آراسته بی آرایش 33شمارهٔ ۵۰۵: ای جور تو از صبر من غمگین بیش 34شمارهٔ ۵۰۶: اکنون که تهی ست منزل من ز نشاط 35شمارهٔ ۵۰۷: از آتش دل شدم شب افروز چو شمع 36شمارهٔ ۵۰۸: جانا رخ من زرد شدا ز گرد فراق 37شمارهٔ ۵۰۹: خون کرد دلم را چو دل لاله فراق 38شمارهٔ ۵۱۰: عهد من دل شکسته زینگونه سبک 39شمارهٔ ۵۱۱: از نظم تباه دل نمی داری تنگ 40شمارهٔ ۵۱۲: ای سنگدل ار کوه ثباتی و درنگ 41شمارهٔ ۵۱۳: دلهاست ز چشم و دهن تنگ تو تنگ 42شمارهٔ ۵۱۴: نه عمر عزیز داد یک راحت دل 43شمارهٔ ۵۱۵: ره جوی و مکن تکیه بر این منزل گل 44شمارهٔ ۵۱۶: هرگز ز تو نگلسم محال است محال 45شمارهٔ ۵۱۷: ای یار چو اندیشه و مونس چو خیال 46شمارهٔ ۵۱۸: گشتم ز جفای فلک و گردش سال 47شمارهٔ ۵۱۹: رسوا شدم از دیده و شیدا از دل 48شمارهٔ ۵۲۰: ای کرده پر از خاک جفا مفرش دل 49شمارهٔ ۵۲۱: در عشق توام نه صبر برخاست نه دل 50شمارهٔ ۵۲۲: برخیز که غنچه در قماط است ای دل 51شمارهٔ ۵۲۳: این عمر کز و هست ملالی حاصل 52شمارهٔ ۵۲۴: آنکو رقم قضا بزد پیش از عقل 53شمارهٔ ۵۲۵: از عشق عنا یافتم از مهر الم 54شمارهٔ ۵۲۶: این کوزه که پر آب حیات است مدام 55شمارهٔ ۵۲۷: هر آه که من به صبحگاهی زده ام 56شمارهٔ ۵۲۸: من نیستم آن کسی که هستی طلبم 57شمارهٔ ۵۲۹: دوش از تو چو ناامید برگردیدم 58شمارهٔ ۵۳۰: هر چند که در تو بیشتر می نگرم 59شمارهٔ ۵۳۱: گفتی که به فریاد رسی یکبارم 60شمارهٔ ۵۳۲: دی گفت ز روی آزمون دلدارم 61شمارهٔ ۵۳۳: تا چند دریغ قلم رانده خورم 62شمارهٔ ۵۳۴: بر من چو گذر کند بت کشمیرم 63شمارهٔ ۵۳۵: نز روزه فرض و مستحب می ترسم 64شمارهٔ ۵۳۶: تا چند جفای این غم آباد کشم 65شمارهٔ ۵۳۷: زین دام بلا که در وی افتاد دلم 66شمارهٔ ۵۳۸: از بسکه رسد زخم غمت سوی دلم 67شمارهٔ ۵۳۹: شمعم که ز تست جانم ای جانانم 68شمارهٔ ۵۴۰: ترسم که شبی سحر دعائی بکنم 69شمارهٔ ۵۴۱: هجر تو تباه کرد حالم چکنم 70شمارهٔ ۵۴۲: در از لب گوهر شکنش می خواهم 71شمارهٔ ۵۴۳: هنگام وداع تا به منزل رفتیم 72شمارهٔ ۵۴۴: ما گرچه به نطق طوطی خوش نفسیم 73شمارهٔ ۵۴۵: ای چرخ ز گردش تو خرسند نیم 74شمارهٔ ۵۴۶: هر شب چو شباهنگ بگرید با من 75شمارهٔ ۵۴۷: در عشق تو کس تاب نیارد جز من 76شمارهٔ ۵۴۸: نه کارگر است چاره سازی با تو 77شمارهٔ ۵۴۹: آمد بنشست، گفت برخیز و برو!78شمارهٔ ۵۵۰: ما را نبود دلی که کار آید ازو 79شمارهٔ ۵۵۱: جانکاه منی و دل فزای همه ای 80شمارهٔ ۵۵۲: ای دل ز می غرور مستی تا کی 81شمارهٔ ۵۵۳: از سادگی و سلیمی و مسکینی 82شمارهٔ ۵۵۴: هر دم ز من دلشده بیزار شوی 83شمارهٔ ۵۵۵: نه عشق شنیده ام بدین رسوائی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ