به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
بیا که با دلم آن میکند پریشانی
که غمزه تو نکرد ست با مسلمانی
زدیده رفتی و مردم همان نفس ، فریاد
که بی تو مردم وآنگه چنین بآسانی
کسی که تشنه لب ناز توست میداند
که موج آب حیات است چین پیشانی
نهشت غمزه اسلام دشمنت که دو روز
محبت تو کنم جمع با مسلمانی
ترحمی نکند حسن بر دلم ، گوئی
که در زمانه یوسف نبود زندانی
که گفت مطلع دیگر چنین نیاری گفت
که تازه سازد از این مطلع آفرین خوانی
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.