بی تو ای گل، در این شام تاری
دامنم پرگل از اشک و خون است
خیره بر مجمری لاله گون است
ماند ای گل به زرینه مویت
*****
زلف زرین تو شعله رنگ است
با دلم شعله آسا به جنگ است
*****
باد هر دم کشاند به سویی
*****
امشب ای گل به کوی که رفتی؟
دامن افشان به سوی که رفتی؟
*****
با همه ناخوشی ها، خوشم من!
*****
عشق بی گریه شوری ندارد
شمع افسرده نوری ندارد
*****
ناگهان همچو گل خواهدم سوخت
آتش سینه سوزی که دارم
*****
سوزد از تاب غم پیکر من
تا چه سازد به خاکستر من
*****
نور و گرمی دهد جان و تن را
روشنایی دهد انجمن را
*****
عشق هم آتشی جان گداز است
روشنی بخش اهل نیاز است
*****
حرف جان سوزی آید به گوشم
*****
کای گرفتار آن آتشین روی
آتشین رو بود آتشین خوی
*****
سوزد آن کو شود یار آتش
*****
گاه سرد است و گه آتشین است
خوی هر آتشین چهره این است
*****
می گرایی چو آن گل به سردی
چون به یک باره خاموش گردی
وز تو ماند ذغالی فسرده
*****
گیرم آن را و طفلانه صدبار
نام آن گل، نویسم به دیوار