کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    خونئی را زار میبردند و خوار

    تا درآویزند سر زیرش ز دار

    او طرب میکرد و بس دل زنده بود

    خنده میزد وان چه جای خنده بود

    سایلی گفتش که آزادی چرا

    وقت کشتن این چنین شادی چرا

    گفت چون عمر از قضاماند این قدر

    کی توان برد این قدر در غم بسر

    تا که این میگفت حق دادش نجات

    از ممات او برون آمد حیات

    هرچه برهم مینهی بر هم منه

    هیچ کس را هیچ بیش و کم منه

    هرچه داری جمله آنجا میفرست

    کم بود از نیم خرما میفرست

    زانکه هرچ آنجا فرستی آن تراست

    وانچه میداری نگه تاوان تراست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha