به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
بر پلی میشد نظام الملک شاد
چشم او ناگه بزیر پل فتاد
بیدلی در سایهٔ پل رفته بود
فارغ از هر دو جهان خوش خفته بود
گفت اگر عاقل اگر آشفتهٔ
هرچه هستی فارغ و خوش خفتهٔ
بیدل دیوانه گفتش ای نظام
کی دو تیغ آید بهم در یک نیام
ملک دنیا هست دین میبایدت
آن همه داری و این میبایدت
گر ترا دین باید از دنیا مناز
هردو با هم راست ناید کژ مباز
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.