ای عاشقان خسته جانیار آمد یار آمده
ازخلوت آنجا جهان اینک ببازار آمده
آن طلعت زیبنده را آن عارضرخشنده را
آن اختر تابنده را هنگام دیدار آمده
طی سیزدهروز از رجب گردیده و طرزی عجب
درخانهٔ رب وجه رب ناگه پدیدار آمده
ساقی بزم کبریا بودند یکدور انبیا
ساقی کوثر حالیا با جام سرشارآمده
بدحسن کلرا کوبکو اینعشق کل در جستجو
حالی پی دیدار او با شور بسیار آمده
ور نه بد امانش چرا آن سرالله اشتری
بگشوده چشمان و ور احیران برخسار آمده
قد افلحش ذکر زبان گوئی که آنقدسی بیان
از داستان عاشقان اینجا بگفتار آمده
تا حقپرستان بر ملا بینند یزدان را لقا
ز اطلاق و غیب و اختفا در قید اظهار آمده
رفتم خطا این راه را او مظهر است الله را
کی رفته تا آنشاه را گویم دگر بار آمده
در دور گیتی از وفا در هر زمان در هرکجا
بر انبیاء و اولیاء یار و مددکار آمده
تنها نه در دوران ما شد جلوهگر جانان ما
در دیدهٔ حیران ما از راه تکرار آمده
چونو صف او را بر شئون از عهده کس نامد برون
اوصاف خود را خود کنون از بهر تذکار آمده
عون الهی پشت او قدرت همه در مشت او
جواله انگشت او این چرخ دوار آمده
حق خواسته جل علا اثبات خود را بر ملا
با ذوالفقاری شکل لا بر نفی کفار آمده
بر آستانش روز سروز چشمدل بنما نظر
کز مسکنت چو نبو البشر نوحش بدر بار آمده
از نعمت خاص علی در مدح آن شاه ولی
اینک گهرهای جلی در بحر اشعار آمده
سازد صغیر از جان رقم اوصاف او را دم به دم
کز لطف آن بحر کرم طبعش گهربار آمده