الهامی کرمانشاهی
خیابان سوم
بخش ۲ - درستایش شمس المشرقین حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پسین رهبر از پنج آل عبا شهید ستم شاه گلگون قبا شهی پر جبریل پیراهنش به پاکی پر از روح قدسی تنش هنوزش به قنداقه بد بسته پای که شد مهد او تا به عرش خدای از آتش ببردند سوی فلک که پایش ببوسند خیل ملک چو این نوگل از باغ احمد برست بشد کار یزدان شناسی درست بدو معنی عشق کرد آشکار هم او بود معشوق پروردگار گذشت ازسرو جان و مال وعیال پی دیدن حضرت ذوالجلال بکشتند او را غریب از دیار نه لشگر ورا بود ونه دستیار نه کس داشت پیمان اورا نگاه نه در بی پناهیش بد یک پناه نه پاس جلالش نگه داشتند نه در بی پناهیش بد یک پناه نه پاس جلالش نگه داشتند نه بر زاری اش گوش بگذاشتند نه برزخم او مرهمی جز سرشک نه بر خستگی غیر تیغش پزشک نه تابوت جز ریگ گرم زمین نه کافور جز تربت عنبرین نه ماتمگری جز وحوش وطیور نه تن پوش جز نعل سم ستور نکردش کفن کس به فرخنده تن مگر خون که بودش به جای کفن زمین گشت سیراب از خون او خود او تشنه لب رفت دربزم هو ندانم به سربود او را چه شور که گه بود دردیر و گه درتنور گه آویزه چون میوه بد بر درخت گهی افسر نیزه ی شوربخت چو یک نیزه شد سوی بالا سرش عیان گشت معراج پیغمبرش چو پیمود با سر همی راه عشق بشد خون او خون یزدان پاک گرفت از خداوند خود خونبها به ملک بقا خلعت کبریا چو ازدشمنان اندر آخر نفس بسی خواست آب ونپذیرفت کس خدایش به هنگامه ی داوری ببخشید منشور خواهشگری چو از رنج بد در دلش گنج ها بشد تربتش داروی رنج ها بود قبه ی پاکش اندر زمین مطاف ملک همچو عرش برین زکعبه فزون باشدش جاه و آب دعاها همه اندر آن مستجاب به امید خلق فرود و فراز به درگاه او سوده روی نیاز خدایا در آن درگهم خاک کن زهر بد روان مرا پاک کن ببخشا روایی به گفتار من که از رزم شه باز رانم سخن الهامی کرمانشاهی