الهامی کرمانشاهی
خیابان اول
بخش ۸۲ - ذکر آمدن عبدا لله (ابن) عباس و عبدالله (ابن) زبیر و عبدالله (ابن) عمر به خدمت امام(ع)
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وزان پس نهاد ابن عباس گام به درگاه فرزند خیر الانام بسی لابه درترک رفتن نمود ولیکن برشه نبخشید سود چو او رفت زی قدوه ی اهل خیر روان گشت عبدالله ابن زبیر به نزدیک آن شه بسی لابه کرد که شاها مشو از حرم ره نورد شهش گفت گر مانم ای محترم ز قتلم برند آبروی حرم چو او رفت آمد شتابان زدر به بدرودش عبدا لله بن عمر مراو نیز بسیار گفت و شنید به کام دل ازشاه پاسخ ندید چو نومید شد گفت: کای شهریار کنون کز حرم می شوی رهسپار مرا از تن پاک جایی نمای که بوسیدی آن را – رسول خدای که تا من دادن بوسه ها برزنم ز سوز جگر ناله ها سرکنم زناف همایون شه پاک تن به یکسو نمود آن زمان پیرهن به جایی که بوسید خیرالبشر بزد بوسه پور خلیفه عمر شهش کرد بدرورد و فرمود بار نهادند بر ناقه ی راهوار برفتند مردان به درگاه شاه روا رو به گردون شد از پیشگاه سنان ها شد افراشته آبدار هیونان شد آراسته راهوار سپاه خدا درع پوش آمدند چو دریا همه درخروش آمدند به چرخ اززمین شد برآوای کوس بلرزید نه گنبد آبنوس الهامی کرمانشاهی