جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سیمایی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سیمایی قیامت راست شد برخاست از جا سرو بالایی وفا بیگانه ای بی رحم بی بیباکی دل آزاری مروت دشمنی بد مست ترکی باده پیمایی اگر آبی خورم با او می ناب است پنداری وگر صهبا بنوشم دور ازو آب است پنداری بیاض گردنی را در نظر دارم که از یادش چو گوهر خلوتم لبریز مهتاب است پنداری نسیمی کز سرکویش سحر در اهتزاز آید بنای طاقتم را موج سیلاب است پنداری شبی کز داغ حرمانش دلم چون لاله درگیرد به دستم ساغر می جام خوناب است پنداری چنان در جستجویش صورت سرگشتگی گشتم که از عکس رخم آیینه گرداب است پنداری به صحرایی که وحشت گشته خضر راه ما جویا کمند برق بیتابی رگ خواباست پنداری جویا تبریزی