جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر است پنداری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به چشمم موج می دور از تو شمشیر است پنداری تبسم بر لب گل خندهٔ شیر است پنداری ز درد جوهر فریاد بلبل دل دو نیم افتد چمن را خرمی از آب شمشیر است پنداری ز بس سنگین ز گرد کلفت خاطر بود آهم چنان بر دست و پا پیچد که زنجیر است پنداری خزان به شدن را دست یغمایی بر او نبود گل داغ دل از گلهای تصویر است پنداری ز شوقش لاله سان کردن سر از جیب زمین بیرون به خاکم سایهٔ آن نونهال افتاده پنداری ز وصل و هجر هرگز نیک و بد بر لب نمی آرم زبان نطقم از شوق تو لال افتاده پنداری گرفتار کمند خواهش صید افکنی گشتم که نقش پای او چشم غزال افتاده پنداری چنان محو سر زلفش شدم دور از رخش جویا که چشمم حلقهٔ دام خیال افتاده پنداری جویا تبریزی