جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری می تپیدم کاشکی می داشتم بال و پری ناله از جور فلک در کیش ما دون همتی است شکوه مذموم است از بیداد بی پا و سری پادشاه وقت خود باشد به روی پوست تخت در جهان درویش یعنی خسرو بی افسری در محیط غم ز بی صبری چنین آواره ام کی تباهی می شدم می داشتم گر لنگری از سبک رفتاریش بی مغزی او ظاهر است چون اراجیف آنکه جویا می دود بر هر دری جویا تبریزی