جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا چشمی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا چشمی ز خاکم هممچو نرگس سرزند هر سبزه با چشمی ز ضعف تن شدم چون سوزنی تا رفتم از کویش هنوزم هست از سر زندگیها بر قفا چشمی به راه انتظار ناوک او در لحد باشد بسان شمع با هر استخوان من جدا چشمی سیه ماریست گویی خنجرش از بس کمین خواهی سیه کرده است از هر حلقهٔ جوهر به ما چشمی بود چون مجلس تصویر از دل مردگی جویا به هر بزمی که نبود با نگاهی آشنا چشمی جویا تبریزی