جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده راه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نور عرفان در دل صافی ضمیران برده راه مطلع خورشید زیبد در بیاض صبحگاه بس بود روزی که روها از گنه گردد سیاه برگ عیش اهل ندامت را زبان عذرخواه می نماید فیض جمعیت ضعیفان را قوی کاروان مور زنجیر است چون افتد به راه عیب نخوت بر نتابد طینت اهل کمال ماه نو از ناتمامی کج نهد بر سر کلاه آفتاب من چو برگیرد نقاب از فرط شوق همچو شبنم می روم از خویش با بال نگاه بحر رحمت می شود در سودن مژگان بهم قطرهٔ اشکی که بارد چشمت از بیم گناه تا زخود بیرون نیایی کی به مقصد می رسی آنکه جویا رفته است از خود به خود برداشت راه جویا تبریزی