جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه در هر رگم چو شمع از آن می دود نگاه همچون شکست شیشه صدا می شود بلند در بزم می چو بر نگهی برخورد نگاه خواهم که بینمش ولی از دور باش حسن مانند شمع بزم به چشمم تپد نگاه حقت به جانب است که نظاره دشمنی دشنام دادنی بود افزون ز حد نگاه نظاره خار پیرهن اختلاط اوست چندان نگاه مکن که به طبعش خلد نگاه از شوق دیدن تو و از ضعف تن چه دور با خویشتن مرا اگر از جا برد نگاه کو طاقتی که از تواند ز جای خاست بر صفحهٔ جمال تو هر جا فتد نگاه چون بینمت که مدعیان در کمینگه اند اینجا به گوشها چو فغان می رسد نگاه جویا ز بس گداخته از شرم روی او چون قطرهٔ سرشک ز چشمم چکد نگاه جویا تبریزی