جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن قطره در حبس ابد مانده است از گوهر شدن شکر کن بر ناتوانیها که می یابد هلال منصب حسن کمال از پهلوی لاغر شدن فقر در آئین ارباب توکل کیمیاست خاک گردیدن بود در مشرب ما زر شدن تا توانی خویشتن را کمتر از هر کم شمار گر بود در خاطرات اندیشهٔ بهتر شدن ای ستمگر فکر خود می کن که باید عاقبت اخگر سوزنده را ناچار خاکستر شدن شیخنا! آدم شدن گیرم که مقدور تو نیست پر ضروری هن نکرده است اینقدرها خر شدن سینه کندن، خون دل خوردن، شعار خویش ساز!‏ ای که باشد چون عقیقت ذوق نام آور شدن پای در دامان عزلت کش چو شد مویت سفید حیف باشد باق خم حلقهٔ هر در شدن زینهار از خون خود خوردن منال ای دل که هست پیش ما کفران نعمت بدتر از کافر شدن چشم دارم سرمهٔ چشم ملک سازد مرا همچو جویا خاک راه آل پیغمبر شدن جویا تبریزی