جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید از من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چنان یکباره ترک تیغ باز من برید از من کز آن قطع نظر خونابهٔ حسرت چکید از من به نیروی محبت کرد صید خویشتن دل را بسان دام ماهی هر قدر دامن کشید از من چنان هر قطره خون دیده ام بر خاک می غلتد که شد صحرای امکان محشر چندین شهید از من چرا در عالم دیوانگی نازم ز تنهائی که وحشت رام من گردید اگر الفت برید از من همین دل را نه تنها منصب بی طاقتی باشد که هر عضوی جدا در خون حسرت می تپید از من شبیه صفحهٔ تصویر گردد پردهٔ گوشش به یاد عارض او ناله ای هر کس شنید از من غرور حسن و بیباکی و استغنا و ناز از تو نیاز و احتیاج و عجز و زاری و امید از من دلم در دست ناز اوست لوح مشق معشوقی به هر کس سرگردان شد، انتقام او کشید از من ز روی غیر چشم لطف جویا بر نمی دارد نمی دانم نگاه نازپروردش چه دید از من جویا تبریزی