جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان خندان بود چو لاله دل خونفشانشان رفتم پی سراغ دل و دیده یافتم در انتهای وادی وحشت نشانشان عشاق را شکست غم از بس رسیده است عقد گهر شده قلم استخوانشان رسیده است به جایی عروج مستی من که گشته درد می ناب گرد هستی من هزار شکر که از فیض خاکساریها رسانده است به معراج پایه پستی من می شود سبز نهال سخن از جوی دهن معنی تازه بود قوت بازوی دهن شکوهٔ روی تو زینت ده لب گشت مرا شد چو گل خون دلم غاره کش روی دهن جویا تبریزی