جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خود بودن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خود بودن من و بی طاقتی و راه صحرا و نیاسودن من و گریان چو ابر از غم، من و نالان چو نی هر دم تو و خندان به رنگ گل، تو و پیمانه پیمودن به ضبط خویش تا کی غنچه می مانی، که در آخر به خون دل چو برگ لاله باید دامن آلودن اسیر شعلهٔ حسنی که در بزم تماشایش صدای دل شکستن آید از مژگان بهم سودن زوالی ره نیابد در کمال باطنی جویا به آب زر چو مه تا چند خواهی چهره اندودن جویا تبریزی