جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به هیچ کس نرسیده است سود ازین مردم به غیر درد که بر دل فزود ازین مردم مدار چشم نکویی و جود ازین مردم زیان مکن به تمنای سود ازین مردم دلم چو آبله در راه آشنایی ها کدام روز که پرخون نبود ازین مردم مدام زورق جان از عناصر افتاده است به چارموجهٔ بحر وجود ازین مردم چه مایه نفع که از نقد عمر برگیرد کسی که نیستش امید سود ازین مردم چو عقربت زده با نیش غیبت از دنبال ترا حضور تو هر کس ستود ازین مردم ز خلق گوش و زبانم به راحت افتاده است که بسته شد ره گفت و شنود ازین مردم ز سرعت اثر زهر مار باخبر است کناره جوی شد آنکس که زود ازین مردم به غیر چاک گریبان و زخم سینه نبود دری به روی دلم گر گشود ازین مردم به غیر آنکه گناه نکرده را بخشند مدار جویا امید جود ازین مردم جویا تبریزی