جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم لبالب همچو ماه نو شد از خورشید، آغوشم شب هجران چنان بگداخت فکر آن بر و دوشم که از خود همچو ماه نو تهی گردیده آغوشم زبان نالهٔ حیرت نصیبان را نمی فهمی وگرنه صد قیامت شور دارد وضع خاموشم فزونست از جوانی غفلتم در موسم پیری بناگوش سفیدم گشت آخر پنبهٔ گوشم شدم خلوت نشین بیخودی از فیض بیتابی ز خود صحرا به صحرا دل تپیدن برد بر دوشم چنان افروخت عشقش آتشی در سینه ام جویا که دور انداخت سرپوش فلک را بارها جوشم جویا تبریزی