جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از یاد که گردید دلت مسکن آتش کز سینه جهد آه تو چون جستن آتش اندیشهٔ رخسار تو در سینهٔ عشاق برقی است که خود را زده بر خرمن آتش در محفل می تا رخ رخشان ترا دید پروانه نگردید به پیراهن آتش تا بی تو به گلزار شدم لاله ز هر برگ ریزد به گرییان دلم دامن آتش نوخط شدن عارض او ماتم زلف است چون شب که سیه پوش شد از مردن آتش بر عارض افروختهٔ او خط مشکین موریست که ره یافته در خرمن آتش سرکش شده آن حسن ز آمیزش اغیار این خار چه آویخته در دامن آتش بی سرو تو چون قمری نالان شده پنهان در هر کف خاکستر ماخرمن آتش جویا حذر اولی که دل سخت نکویان چون سنگ مدام آمده آبستن آتش جویا تبریزی