جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز این مشت شرر باز به جیب جگر انداز آنجا که کشد معرفتش تیغ چو خورشید چون ماه گر از اهل کمالی سپر انداز از خویش بهر سو که روی دار امانست زنهار از این مهلکه خود را بدر انداز یا زان مژه کن پهلو خواهش تهی ایدل یا بستر راحت به دم نیشتر انداز هر شب پی تعمیر دلم تا که تو از جور هر روز خرابش کنی ای خانه برانداز باشد که بیفتد زچمن بیضهٔ بلبل ای دل زفغان شعله در این مشت پرانداز خواهی که چو شبنم روی از خود به نگاهی جویا همه تن دیده به جانان نظراندز جویا تبریزی