جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرور
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرور شد تهی گشتن رگ کردن به تسبیح بلور عاشق از پهلوی بخت تیره رسواتر شود آتش کم، بیش آید در نظر شبها ز دور دامن فرزانگی آسان نمی آید به دست روشن است از ریختن های دلم شمع شعور می کند صحبت اثر در سینه صافان بیشتر رنگ صهبا برکند پیمانه چون باشد بلور صرفه در دیوانگی از عقل کامل دیده ام می کنم مشق جنون در سایهٔ شمع شعور تاک را بنگر که سر تا با رگ گردن بود نیست جویا پادشاهان را گریزی از غرور جویا تبریزی