جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی باشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی باشد بلایی در جهان مانند آن بالا نمی باشد به حال هر که از خود رفت چون پی می توان بردن که در راه زخود رفتن نشان پا نمی باشد ببر از خلق تا دایم توانی با خدا بودن کسی کو خود به تنهایی کند تنها نمی باشد به غیر از دشت وسعت مشربی کان فیضها دارد چراغی در ته دامان هر صحرا نمی باشد ز تمکینت گرانبار ادب شد محفل مستان چو گل وا شو که در بزم می استغنا نمی باشد ز بس نادیدهٔ مهر و وفایم خوبرویان را نمی دانم که می باشد مروت یا نمی باشد به هر تاری ز زلفش عالمی دل بستگی دارد بلی هر سر که بینی خالی از سودا نمی باشد شب هجر تو چندان گریه بر من زور می آرد که شور اشک خونینم کم از دریا نمی باشد فور است از دورنگی تا به حدی خاطرم جویا که بتوان گفت در باغم گل رعنا نمی باشد جویا تبریزی