جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با چمن دوش به شوخی چه اداها می کرد غنچه را باد سحر بند قبا وا می کرد شوخی دختر رز دیدهٔ معنی بینم در پس پردهٔ رنگ تو تماشا می کرد همچو بوی گلم از ضعف ز جا برمی داشت گر نسیمی ز چمن روی بصحرا می کرد پیش از آندم که شود مصرع قدش موزون کسب معنی دلم از عالم بالا می کرد طعن من بر لب شیرین تو بیکار نبود اینقدر هست که راه سخنی وا می کرد دل به مستی ز لبش کام خود امشب بگرفت مطلبی شوخ تر ای کاش تمنا می کرد پیش از آندم که فرو چیده شود این دکان دل سودازده با زلف تو سودا می کرد شبنمی را که کف مهر زگلشن پیچید تکمهٔ پیرهن غنچهٔ گل وا می کرد کافرم هرگز اگر موج به دریا کرده است آنچه دور از تو تپش با دل جویا می کرد جویا تبریزی