جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۶۸۴: آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود برگ گل سنگ ته دندان شبنم می شود هر کرا در عین اقبال است چشمی بر زمین چون مه و خورشید چشم اهل عالم می شود در ریاض بندگی رعناتر از شاخ گلی است گردنی کز بار تسلیم و رضا خم می شود هر قدر افزون شود آمال کلفت آورد آرزو چون جمع شد بالای هم غم می شود سودهٔ الماس بسریشند اگر با خون دل بهر زخم سینهٔ عشاق مرهم می شود بگذرانی گر زدشمن نعمت حسن ادب می فزاید بر تو چندانی کز او کم می شود حاصلی غیر از پریشانی نخواهد داشتن کشت آمالی کز آب روی خرم می شود عاشقانش را زلعل نو خط خندان او گلشن امید جویا سبز و خرم می شود جویا تبریزی